یادگیری اصطلاحات و تعاریف مرتبط با اقیانوس برای هر کسی که قصد دارد در زبان انگلیسی روان و مسلط شود، اهمیت بسیار زیادی دارد اول

یادگیری اصطلاحات و تعاریف مرتبط با اقیانوس برای هر کسی که قصد دارد در زبان انگلیسی روان و مسلط شود، اهمیت بسیار زیادی دارد اول از همه، اصطلاحات مرتبط با دریا کلماتی مانند «جزر و مد»، «جریان»، «دریایی» و «صخره مرجانی» اغلب در بحث‌های مربوط به طبیعت و محیط زیست به کار می‌روند.

برای زبان‌آموزان، تسلط بر این واژگان ضروری است، زیرا این کلمات بسیار در نوشته‌ها و صحبت‌ها استفاده می‌شوند. قبل از این‌که فرد با ادبیات یا رسانه‌هایی درباره اقیانوس تعامل داشته باشد، باید ابتدا این مفاهیم را بفهمد تا بتواند موضوع را به درستی درک کند.در این مقاله، آکادمی آموزشی آسان مهم‌ترین واژگان و اصطلاحات را گردآوری کرده و آن‌ها را به‌صورت بخش‌بندی‌شده در اختیار شما کاربران گرامی قرار داده است.

برای مثال، مقالات مربوط به تغییرات اقلیمی معمولاً به طور گسترده‌ای از واژگان اقیانوسی استفاده می‌کنند. بدون آگاهی از این اصطلاحات، فهم پیامدهای چنین پدیده‌هایی بسیار دشوار خواهد بود.

علاوه بر این، لغات مرتبط با دریا به بهبود مهارت‌های ارتباطی نیز کمک می‌کند. توانایی صحبت درباره فعالیت‌هایی مانند شنا با ماسک و لوله تنفسی (اسنورکلینگ)، قایقرانی یا تماشای نهنگ مستلزم آشنایی با لغات هایی مرتبط است کسی که میخواهدزبان یاد بگیرد با یادگیری این لغات ها با افرادی که علاقه‌های مشابه دارند ارتباط برقرار کرده و مهارت‌های ارتباطی خود را توسعه دهند.

در نهایت، زبان‌آموزان انگلیسی باید با اصطلاحات مرتبط با دریا و اقیانوس آشنا شوند. پذیرفتن این جنبه از یادگیری زبان، به افراد کمک می‌کند، این امر فرصت‌های تحصیلی و شغلی را افزایش می‌دهد، امکان ارتباط با مسائل مهم جهانی را فراهم می‌کند و موجب بهبود ارتباطات عمومی می‌شود.

ثبت نام در کلاس های آنلاین آکادمی آموزشی آسان

اقیانوسOcean
Eel — مارماهی
Algae — جلبک
Plankton — پلانکتون
Anemone — مرجان دریایی
Mussel — صدف دریایی
Clam — صدف
Squid — ماهی مرکب
Sea turtle — لاک‌پشت دریایی
Seal — فوک
Lobster — خرچنگ دریایی
Jellyfish — عروس دریایی
Starfish — ستاره دریایی
Octopus — اختاپوس
Crab — خرچنگ
Seaweed — جلبک دریایی
Shark — کوسه
Dolphin — دلفین
Coral reef — صخره مرجانی
Whale — نهنگ
Fish — ماهی
Marine life — زندگی دریایی
Manta ray — ماهی پرنده
Barracuda — باراکود
Krill — کریل
Seahorse — اسب دریایی
Plankton are tiny organisms that float in the sea
(پلانکتون‌ها موجودات ریزی هستند که در دریا شناورند.)
Sea turtles migrate thousands of miles every year
(لاک‌پشت‌های دریایی هر سال هزاران مایل مهاجرت می‌کنند.)
Jellyfish can sting and cause pain
(عروس دریایی می‌تواند نیش بزند و دردناک باشد.)
A starfish can regenerate its lost arms
(ستاره دریایی می‌تواند بازوهای از دست رفته‌اش را بازسازی کند.)
The octopus has eight arms
(اختاپوس هشت بازو دارد.)
Seaweed is used in many types of food
(جلبک دریایی در بسیاری از انواع غذا استفاده می‌شود.)
A shark can sense blood from miles away
(کوسه می‌تواند خون را از مایل‌ها دورتر حس کند.)
The whale is the largest animal in the ocean
(نهنگ بزرگ‌ترین حیوان در اقیانوس است.)
Dolphins are very intelligent marine life
(دلفین‌ها زندگی دریایی بسیار باهوشی هستند.)
The coral reef is home to many colorful fish
(صخره مرجانی خانه بسیاری از ماهی‌های رنگارنگ است.)
Ocean — اقیانوس
Sea — دریا
Coast — ساحل
Shore — کران
Beach — ساحل ماسه‌ای
Tide — جزر و م
Current — جریان آب
Wave — مو
Depth — عمق
Horizon — افق
Bay — خلیج
Gulf — گلف (خلیج بزرگ)
Peninsula — شبه‌جزیره
Dune — تپه شنی ساحلی
Island — جزیره
Archipelago — مجمع‌الجزایر
Cliff — صخره ساحل
Lagoon — تالاب ساحلی
Estuary — دهانه رودخانه
Reef — صخره
Cove — خلیج کوچ
Marsh — مرداب ساحلی
Seashore — ساحل دریا
Surf — موج‌شکن ساحلی
Atoll — حلقه مرجانی
The sun disappeared below the horizon
(خورشید پشت افق غروب کرد.)
The depth of this part of the ocean is about 3000 meters
(عمق این قسمت از اقیانوس حدود ۳۰۰۰ متر است.)
Fishermen often gather in the bay to avoid rough seas
(ماهیگیران معمولاً در خلیج جمع می‌شوند تا از دریاهای مواج دور بمانند.)
The cliff overlooking the sea was very steep
(صخره‌ای که مشرف به دریا بود بسیار شیب‌دار بود.)
There is a beautiful lagoon near the beach
(نزدیک ساحل یک تالاب زیبا وجود دارد.)
The ship sailed past a small island
(کشتی از کنار یک جزیره کوچک گذشت.)
A strong current made swimming difficult
(یک جریان قوی شنا را سخت کرده بود.)
The tide comes in twice a day
(جزر و مد دو بار در روز رخ می‌دهد.)
We walked along the shore at sunset
(ما در هنگام غروب در کنار کرانه قدم زدیم.)
The ocean covers more than 70% of the Earth’s surface
(اقیانوس بیش از ۷۰ درصد سطح زمین را پوشش می‌دهد.)
Monsoon — باران‌های موسمی
Deep ocean — اعماق اقیانوس
Ocean circulation — گردش آب اقیانوسی
Typhoon — طوفان دریایی در آسیا
Hurricane — طوفان گرمسیری
Cyclone — گردباد
Monsoon — موسمی
Thermocline — لایه دمایی
Temperature — دما
Pressure — فشار
Downwelling — پایین رفتن آب سطحی
Salinity — شوری آب
Upwelling — بالا آمدن آب‌های عمیق
Storm surge — طغیان دریایی ناشی از طوفان
Tsunami — سونامی
Swell — متورم شدن موج
Current — جریان آب
Wave — موج
Tide — جزر و مد
Fog — مه
Mist — بخار
Ocean acidification — اسیدی شدن اقیانوس
Sea level rise — بالا آمدن سطح دریا
Iceberg — کوه یخی
Melting — ذوب شدن
Flooding — سیلاب
Tides are caused by the gravitational pull of the moon
جزر و مدها توسط نیروی گرانش ماه ایجاد می‌شوند.
A massive tsunami struck the coast after the earthquake
یک سونامی عظیم پس از زلزله به ساحل برخورد کرد.
Currents help distribute heat across the planet
جریان‌های آبی به توزیع گرما در سراسر کره زمین کمک می‌کنند.
During summer, the thermocline becomes more distinct
در تابستان، لایه دمایی واضح‌تر می‌شود.
Ocean circulation plays a key role in regulating Earth’s climate
گردش آب اقیانوسی نقش مهمی در تنظیم اقلیم زمین دارد.
Hurricanes gain strength over warm ocean waters
طوفان‌های گرمسیری در آب‌های گرم اقیانوس قوی‌تر می‌شوند.
Storm surges are a major cause of coastal flooding
طغیان‌های ناشی از طوفان از عوامل اصلی سیل‌های ساحلی هستند.
The melting of glaciers contributes to sea level rise
ذوب شدن یخچال‌ها باعث بالا آمدن سطح دریا می‌شود.
Ocean acidification threatens coral reefs and marine life
اسیدی شدن اقیانوس‌ها برای صخره‌های مرجانی و موجودات دریایی تهدیدی جدی است.
Many unknown species live in the deep ocean where sunlight never reaches
گونه‌های ناشناخته زیادی در اعماق اقیانوس زندگی می‌کنند، جایی که نور خورشید هرگز نمی‌رسد.

ثبت نام در کلاس های آنلاین آکادمی آموزشی آسان

Anchor — لنگر
Boat — قایق
Ship — کشتی
Sail — بادبان
Rudder — سکان
Hull — بدنه کشتی
Mast — دکل
Deck — عرشه
Compass — قطب‌نما
Lifeboat — قایق نجات
Radar — رادار
Sonar — سونار
Buoy — شناور علامت‌گذار
Dock — اسکله
Harbor — بندر
Port — بندرگاه
Starboard — سمت راست کشتی
Bow — جلوی کشتی
Stern — عقب کشتی
Cargo hold — اتاق بار
Mooring — پهلوگیری
Navigational lights — چراغ‌های ناوبری
Engine room — موتورخانه
Crane — جرثقیل
Lifebuoy — حلقه نجات
The ship dropped its anchor near the shore
کشتی لنگر خود را نزدیک ساحل انداخت.
The captain checked the compass to find the right direction
کاپیتان برای پیدا کردن جهت درست، قطب‌نما را چک کرد.
The lifeboat was ready in case of an emergency
قایق نجات برای مواقع اضطراری آماده بود.
The radar detected other ships nearby
رادار کشتی‌های دیگری در نزدیکی را شناسایی کرد.
The sonar helps detect underwater objects
سونار به شناسایی اشیای زیر آب کمک می‌کند.
The crew raised the sail to catch the wind
خدمه بادبان را برای گرفتن باد بالا بردند.
The dock was crowded with fishing boats
اسکله پر از قایق‌های ماهیگیری بود.
The cargo hold was filled with containers
اتاق بار پر از کانتینرها بود.
The ship’s engine room was very noisy
موتورخانه کشتی بسیار پر سر و صدا بود.
Navigational lights are essential for sailing at night
چراغ‌های ناوبری برای حرکت در شب ضروری هستند.
Seaweed — جلبک دریایی
Kelp — کلب (نوعی جلبک بزرگ)
Algae — جلبک‌ها
Phytoplankton — فیتوپلانکتون (گیاهان میکروسکوپی شناور)
Seagrass — چمن دریایی
Coral algae — جلبک‌های مرجانی
Red algae — جلبک قرمز
Green algae — جلبک سبز
Brown algae — جلبک قهوه‌ای
Mangrove — مانگرو (درختان حاشیه دریایی)
Marine plants — گیاهان دریایی
Macroalgae — جلبک‌های بزرگ
Microalgae — جلبک‌های کوچک
Blades — برگ‌های جلبک
Holdfast — پایه چسبنده جلبک
Thallus — تنه جلبک
Photosynthesis — فتوسنتز
Habitat — زیستگاه
Marine ecosystem — اکوسیستم دریایی
Nutrients — مواد مغذی
Oxygen production — تولید اکسیژن
Bloom — شکوفایی جلبکی
Salt tolerance — تحمل شوری
Estuary — مصب رودخانه
Aquatic plants — گیاهان آبزی
Seaweed provides food and shelter for many marine animals
جلبک دریایی برای بسیاری از جانوران دریایی غذا و پناهگاه فراهم می‌کند.
Kelp forests are important marine habitats
جنگل‌های کلب زیستگاه‌های مهم دریایی هستند.
Phytoplankton produces most of the ocean’s oxygen
فیتوپلانکتون بیشتر اکسیژن اقیانوس را تولید می‌کند.
Mangroves protect coastlines from erosion
درختان مانگرو از فرسایش سواحل محافظت می‌کنند.
Seagrass beds are breeding grounds for many fish species
بسترهای چمن دریایی محل تخم‌ریزی بسیاری از گونه‌های ماهی هستند.
Photosynthesis in marine plants helps reduce carbon dioxide
فتوسنتز در گیاهان دریایی به کاهش دی‌اکسید کربن کمک می‌کند.
Algae blooms can sometimes harm marine life
شکوفایی جلبکی گاهی اوقات به زندگی دریایی آسیب می‌زند.
Brown algae are commonly found in colder waters
جلبک‌های قهوه‌ای معمولاً در آب‌های سردتر یافت می‌شوند.
The holdfast anchors the seaweed to the ocean floor
پایه چسبنده جلبک را به کف اقیانوس متصل می‌کند.
Marine plants play a key role in the ocean ecosystem
گیاهان دریایی نقش کلیدی در اکوسیستم اقیانوس دارند.
Plankton — پلانکتون
Phytoplankton — فیتوپلانکتون (گیاهان میکروسکوپی شناور)
Zooplankton — زئوپلانکتون (جانوران میکروسکوپی شناور)
Copepod — کوپپود (نوعی کوچک از پلانکتون جانوری)
Krill — کریل (جانور کوچک شبیه میگو)
Larvae — لارو
Jellyfish — عروس دریایی
Cnidarian — زهرآگین (شاخه‌ای از جانوران شامل عروس دریایی)
Diatom — دیاتوم (نوعی جلبک میکروسکوپی)
Dinoflagellate — دینوفلاژله (نوعی پلانکتون گیاهی)
Euphausiid — یوفوزوئید (نوعی کریل)
Radiolarian — رادیولاریان (جانور رادیولاریایی)
Foraminifera — فورامینیفرا (جانور میکروسکوپی با پوسته)
Marine larvae — لاروهای دریایی
Filter feeder — صافی‌خور (جانوری که از ذرات معلق تغذیه می‌کند)
Bioluminescence — زیست‌تابی
Tentacles — شاخک‌ها
Plankton net — تور پلانکتون
Ocean surface — سطح اقیانوس
Microscopic — میکروسکوپی
Ecosystem — اکوسیستم
Food chain — زنجیره غذایی
Predator — شکارچی
Prey — شکار
Habitat — زیستگاه
Phytoplankton produces oxygen through photosynthesis
فیتوپلانکتون از طریق فتوسنتز اکسیژن تولید می‌کند.
Zooplankton feeds on phytoplankton
زئوپلانکتون از فیتوپلانکتون تغذیه می‌کند.
Jellyfish have long tentacles that can sting
عروس دریایی شاخک‌های بلندی دارد که می‌تواند نیش بزند.
Krill is a crucial part of the marine food chain
کریل بخش مهمی از زنجیره غذایی دریایی است.
Some plankton are bioluminescent and glow in the dark
برخی پلانکتون‌ها زیست‌تاب هستند و در تاریکی می‌درخشند.
Scientists collect plankton using a plankton net
دانشمندان با استفاده از تور پلانکتون را جمع‌آوری می‌کنند.
Radiolarians have intricate silica skeletons
رادیولاریان‌ها اسکلت‌های سیلیسی پیچیده‌ای دارند.
Marine larvae develop into adult sea creatures
لاروهای دریایی به موجودات بالغ دریایی تبدیل می‌شوند.
Filter feeders help clean the ocean water
صافی‌خورها به پاکسازی آب اقیانوس کمک می‌کنند.
The plankton population affects the entire marine ecosystem
جمعیت پلانکتون بر کل اکوسیستم دریایی تاثیر می‌گذارد.
Whale — نهنگ
Dolphin — دلفین
Seal — فوک
Sea lion — شیر دریایی
Manatee — گاومیش دریایی
Walrus — گاو دریایی (والروس)
Orca — ارکا (نهنگ قاتل)
Cetacean — جاندار نهنگ‌سان
Breach — پریدن از آب (حرکت نهنگ)
Blowhole — سوراخ تنفسی (نهنگ)
Flipper — باله جلویی
Fluke — دم نهنگ
Pod — گروه نهنگ‌ها یا دلفین‌ها
Echolocation — ردیابی صوتی
Baleen — صفحه صافی نهنگ
Carnivore — گوشت‌خوار
Migration — مهاجرت
Marine mammal — پستاندار دریایی
Calf — بچه نهنگ
Diving — غواصی
Blow — تنفس از سوراخ تنفسی
Breathing hole — سوراخ تنفسی
Social behavior — رفتار اجتماعی
Acoustic communication — ارتباط صوتی
Conservation — حفاظت
Whales are the largest mammals in the ocean
نهنگ‌ها بزرگ‌ترین پستانداران در اقیانوس هستند.
Dolphins use echolocation to find their prey
دلفین‌ها برای پیدا کردن شکارشان از ردیابی صوتی استفاده می‌کنند.
Seals often rest on rocks near the shore
فوک‌ها اغلب روی صخره‌ها نزدیک ساحل استراحت می‌کنند.
Orcas are known as killer whales
ارکاها به عنوان نهنگ‌های قاتل شناخته می‌شوند.
Marine mammals need to come to the surface to breathe
پستانداران دریایی باید برای تنفس به سطح آب بیایند.
The whale’s blowhole is used for breathing
سوراخ تنفسی نهنگ برای نفس کشیدن استفاده می‌شود.
Sea lions are more social than seals
شیرهای دریایی اجتماعی‌تر از فوک‌ها هستند.
Many marine mammals migrate thousands of miles each year
بسیاری از پستانداران دریایی هر سال هزاران کیلومتر مهاجرت می‌کنند.
Calves stay close to their mothers for protection
چه نهنگ‌ها برای محافظت نزدیک مادرشان می‌مانند.
Conservation efforts are crucial for protecting endangered marine mammals
تلاش‌های حفاظتی برای حفاظت از پستانداران دریایی در خطر انقراض بسیار حیاتی هستند.
Fish — ماهی
Saltwater fish — ماهی آب شور
Freshwater fish — ماهی آب شیری
Cartilaginous fish — ماهی غضروفی
Bony fish — ماهی استخوانی
Shark — کوسه
Ray — رای (نوعی ماهی باله‌دار)
Tuna — تون ماهی
Salmon — ماهی آزاد
Clownfish — ماهی دلقک
Anglerfish — ماهی چراغ‌دار
Grouper — ماهی گروهه
Moray eel — مارماهی مورای
Swordfish — ماهی شمشیری
Fish scales — فلس ماهی
Gill — آبشش
Fins — باله‌ها
School of fish — گروه ماهی‌ها
Predator fish — ماهی شکارچی
Prey fish — ماهی شکار
Reef fish — ماهی صخره‌ای
Camouflage — استتار
Migration — مهاجرت
Spawning — تخم‌ریزی
Aquatic ecosystem — اکوسیستم آبزی
Sharks are cartilaginous fish with a skeleton made of cartilage
کوسه‌ها ماهی‌های غضروفی با اسکلت غضروفی هستند.
Tuna is a popular saltwater fish used in many cuisines
تون ماهی یک ماهی آب شور محبوب است که در غذاهای مختلف استفاده می‌شود.
Freshwater fish live in rivers and lakes
ماهی‌های آب شیرین در رودخانه‌ها و دریاچه‌ها زندگی می‌کنند.
Clownfish live among sea anemones for protection
ماهی دلقک برای محافظت در میان دریای شقایق‌ها زندگی می‌کند.
Fish use gills to extract oxygen from water
ماهی‌ها برای گرفتن اکسیژن از آب از آبشش استفاده می‌کنند.
A school of fish swims together for safety
گروهی از ماهی‌ها برای ایمنی با هم شنا می‌کنند.
Some fish can camouflage themselves to avoid predators
برخی ماهی‌ها برای فرار از شکارچیان استتار می‌کنند.
Swordfish have a long, flat bill used for hunting
ماهی شمشیری منقاری بلند و صاف برای شکار دارد.
Fish migration often occurs during spawning seasons
مهاجرت ماهی‌ها اغلب در فصل‌های تخم‌ریزی اتفاق می‌افتد.
Reef fish are colorful and live near coral reefs
ماهی‌های صخره‌ای رنگارنگ هستند و در نزدیکی صخره‌های مرجانی زندگی می‌کنند.
Coral reef — صخره مرجانی
Coral polyps — پولیپ‌های مرجانی
Reef fish — ماهی‌های صخره‌ای
Coral bleaching — سفید شدن مرجان
Marine habitat — زیستگاه دریایی
Symbiosis — هم‌زیستی
Zooxanthellae — زوگزانتله (جلبک همزیست با مرجان)
Barrier reef — صخره مرجانی مانع
Atoll — حلقه مرجانی
Lagoon — تالاب
Ecosystem — اکوسیستم
Biodiversity — تنوع زیستی
Spawning grounds — مناطق تخم‌ریزی
Algae — جلبک‌ها
Marine protected area — منطقه حفاظت شده دریایی
Sea fan — بادبزن دریایی
Soft coral — مرجان نرم
Hard coral — مرجان سخت
Ocean acidification — اسیدی شدن اقیانوس
Sedimentation — رسوب‌گذاری
Overfishing — ماهیگیری بیش از حد
Habitat destruction — تخریب زیستگاه
Conservation — حفاظت
Marine reserve — ذخیره‌گاه دریایی
Climate change — تغییرات اقلیمی
Coral reefs are home to many marine species
صخره‌های مرجانی خانه بسیاری از گونه‌های دریایی هستند.
Coral bleaching occurs when water temperatures rise
سفید شدن مرجان زمانی اتفاق می‌افتد که دمای آب افزایش یابد.
Zooxanthellae live inside coral polyps and provide them with energy
زوگزانتله‌ها درون پولیپ‌های مرجانی زندگی می‌کنند و انرژی به آنها می‌دهند.
Barrier reefs protect coastlines from strong waves
صخره‌های مرجانی مانع از برخورد شدید امواج به سواحل محافظت می‌کنند.
Atolls are circular coral reefs surrounding a lagoon
حلقه‌های مرجانی صخره‌های دایره‌ای شکلی هستند که یک تالاب را احاطه کرده‌اند.
Marine protected areas help conserve biodiversity
مناطق حفاظت شده دریایی به حفظ تنوع زیستی کمک می‌کنند.
Overfishing threatens the balance of reef ecosystems
ماهیگیری بیش از حد تعادل اکوسیستم‌های صخره‌ای را تهدید می‌کند.
Climate change impacts coral reef health
تغییرات اقلیمی بر سلامت صخره‌های مرجانی تاثیر می‌گذارد.
Sedimentation can smother corals and prevent their growth
رسوب‌گذاری می‌تواند مرجان‌ها را بپوشاند و از رشد آنها جلوگیری کند.
Conservation efforts are essential to protect marine habitats
تلاش‌های حفاظتی برای محافظت از زیستگاه‌های دریایی ضروری است.
Surfing — موج‌سواری
Scuba diving — غواصی با تجهیزات
Snorkeling — شنا با لوله تنفسی
Sailing — قایقرانی
Kayaking — قایق‌سواری کایاک
Windsurfing — موج‌سواری با بادبا
Jet skiing — جت‌اسکی‌سواری
Fishing — ماهیگیری
Boating — قایقرانی تفریحی
Parasailing — پاراسیلینگ (چتر بازی با قایق)
Wakeboarding — ورزش روی آب با تخته
Water polo — واترپلو (آب‌بسکتبال)
Rowing — قایق‌رانی پارویی
Diving — شیرجه
Marine navigation — ناوبری دریایی
Lifeguard — نجات غریق
Life jacket — جلیقه نجات
Buoy — بویه (علامت شناوری)
Harbor — بندر
Coast guard — گارد ساحلی
Rescue operation — عملیات نجات
Sailing boat — قایق بادبانی
Underwater photography — عکاسی زیر آب
Ocean racing — مسابقات دریایی
Marine safety — ایمنی دریایی
Surfing is a popular sport on coastal beaches
موج‌سواری یک ورزش محبوب در سواحل است.
Scuba diving allows people to explore underwater life
غواصی با تجهیزات به افراد اجازه می‌دهد تا زندگی زیر آب را کشف کنند.
Snorkeling is easier than scuba diving for beginners
شنا با لوله تنفسی برای مبتدیان آسان‌تر از غواصی است.
Sailing requires knowledge of wind and currents
قایقرانی نیازمند دانش درباره باد و جریان‌های آب است.
Kayaking is a great way to explore calm waters
قایق‌سواری کایاک راهی عالی برای گشت‌وگذار در آب‌های آرام است.
Lifeguards ensure the safety of swimmers at beaches
نجات غریق‌ها ایمنی شناگران در سواحل را تضمین می‌کنند.
Wearing a life jacket is essential during water sports
پوشیدن جلیقه نجات در ورزش‌های آبی ضروری است.
Jet skiing is an exciting water activity
جت‌اسکی‌سواری یک فعالیت مهیج در آب است.
Rescue operations are critical during marine accidents
عملیات نجات در حوادث دریایی حیاتی هستند.
Underwater photography captures the beauty of marine life
عکاسی زیر آب زیبایی زندگی دریایی را ثبت می‌کند.
Weather — آب‌وهوا
Storm — طوفان
Hurricane — گردباد دریایی
Typhoon — تیفون (گردباد در آسیا)
Cyclone — سیکلون (گردباد منطقه‌ای)
Thunderstorm — طوفان رعد و برق
Lightning — صاعقه
Rainfall — بارندگی
Wind — باد
Wind speed — سرعت باد
Gust — تندباد
Wave — موج
Swell — خیزش دریا
Rough seas — دریای مواج
Calm sea — دریای آرام
Fog — مه
Visibility — دید (میدان دید)
Cloud cover — پوشش ابری
Air pressure — فشار هوا
Barometer — فشارسنج
Weather forecast — پیش‌بینی هوا
Sea temperature — دمای دریا
Humidity — رطوبت
Storm surge — افزایش سطح آب ناشی از طوفان
Maritime climate — اقلیم دریایی
The weather at sea can change rapidly
آب‌وهوا در دریا می‌تواند به‌سرعت تغییر کند.
A hurricane can cause massive damage along the coast
گردباد دریایی می‌تواند خسارات زیادی در سواحل ایجاد کند.
High wind speed leads to rough seas
سرعت بالای باد باعث دریای مواج می‌شود.
Mariners rely on weather forecasts before setting sail
دریانوردان قبل از حرکت به پیش‌بینی هوا اعتماد می‌کنند.
Fog reduces visibility for ships
مه دید کشتی‌ها را کاهش می‌دهد.
Thunderstorms are dangerous for small boats
طوفان‌های رعد و برق برای قایق‌های کوچک خطرناک هستند.
A barometer is used to measure air pressure
از فشارسنج برای اندازه‌گیری فشار هوا استفاده می‌شود.
Calm seas are ideal for snorkeling and diving
دریای آرام برای شنا با لوله تنفسی و غواصی ایده‌آل است.
Storm surges can flood coastal towns
افزایش سطح آب ناشی از طوفان می‌تواند شهرهای ساحلی را دچار سیل کند.
Maritime climate usually features mild temperatures and high humidity
اقلیم دریایی معمولاً دارای دمای معتدل و رطوبت بالا است.
Maritime law — قانون دریایی
Territorial waters — آب‌های سرزمینی
Exclusive Economic Zone (EEZ) — منطقه اقتصادی انحصاری
International waters — آب‌های بین‌المللی
Marine conservation — حفاظت از دریا
Overfishing regulation — مقررات مربوط به صید بیش‌ازحد
Illegal fishing — ماهیگیری غیرقانونی
Fishing quota — سهمیه صید
Marine protected area (MPA) — منطقه حفاظت‌شده دریایی
Environmental regulation — مقررات زیست‌محیطی
Ocean governance — حکمرانی اقیانوسی
Marine pollution law — قانون آلودگی دریایی
Ship registration — ثبت کشتی
Marine safety standards — استانداردهای ایمنی دریایی
Coast guard authority — مقام گارد ساحلی
Maritime border — مرز دریایی
Bilateral agreement — توافق‌نامه دوجانبه
Naval patrol — گشت نیروی دریایی
Sea law enforcement — اجرای قانون دریا
Conservation policy — سیاست حفاظتی
Sustainable fishing — ماهیگیری پایدار
Marine resource management — مدیریت منابع دریایی
Marine research permit — مجوز پژوهش دریایی
Oil spill response — واکنش به نشت نفت
International Maritime Organization (IMO) — سازمان بین‌المللی دریانوردی
Maritime law governs activities in the ocean
قانون دریایی فعالیت‌های مربوط به اقیانوس را تنظیم می‌کند.
Territorial waters extend up to 12 nautical miles from a country’s coast
آب‌های سرزمینی تا ۱۲ مایل دریایی از ساحل یک کشور امتداد دارند.
Overfishing regulation helps protect fish populations
مقررات صید بیش‌ازحد به محافظت از جمعیت ماهی‌ها کمک می‌کند.
Illegal fishing harms the marine ecosystem
ماهیگیری غیرقانونی به اکوسیستم دریایی آسیب می‌زند.
Marine protected areas are zones where fishing is restricted
مناطق حفاظت‌شده دریایی مناطقی هستند که در آنها صید محدود شده است.
Environmental regulations reduce pollution in the sea
مقررات زیست‌محیطی آلودگی در دریا را کاهش می‌دهند.
The coast guard enforces maritime law in national waters
گارد ساحلی قوانین دریایی را در آب‌های ملی اجرا می‌کند.
Sustainable fishing ensures long-term fish supply
ماهیگیری پایدار، عرضه بلندمدت ماهی را تضمین می‌کند.
Oil spill response teams act quickly to contain pollution
تیم‌های واکنش به نشت نفت، سریعاً برای مهار آلودگی اقدام می‌کنند.
The IMO sets safety and environmental standards for ships
سازمان بین‌المللی دریانوردی استانداردهای ایمنی و زیست‌محیطی کشتی‌ها را تعیین می‌کند.

یادگیری لغات انگلیسی اقیانوس می‌تواند مزایای قابل توجهی برای زبان‌آموزان انگلیسی به همراه داشته باشد. اقیانوس موضوعی گسترده و شگفت‌انگیز است که با جنبه‌های مختلفی از زندگی، از جمله علم، فرهنگ و محیط زیست ارتباط دارد. درک لغات مرتبط با اقیانوس، توانایی زبان‌آموزان را برای صحبت در مورد مسائل مهم جهانی افزایش داده و مهارت‌های زبانی و دانسته‌های آنان را غنی‌تر می‌کند.

یکی از مزایای مهم یادگیری واژگان مرتبط با اقیانوس، ایجاد توانایی در برقراری ارتباط درباره آگاهی زیست‌محیطی است. بسیاری از گفت‌وگوهای امروزی بر حفاظت از اقیانوس، تغییرات اقلیمی و تنوع زیستی دریایی متمرکز هستند.

علاوه بر این، یادگیری واژگان مربوط به اقیانوس می‌تواند فرصت‌های تحصیلی را گسترش دهد. دانشجویانی که در رشته‌هایی مانند زیست‌شناسی دریایی، علوم محیطی یا زمینه‌های مرتبط تحصیل می‌کنند، متوجه می‌شوند که تسلط به زبان انگلیسی اغلب ضروری است.

بسیاری از مقالات علمی، یافته‌های پژوهشی و کتاب‌های درسی به زبان انگلیسی منتشر می‌شوند؛ بنابراین، آشنایی با لغات تخصصی مرتبط با اقیانوس می‌تواند عملکرد تحصیلی را به طور قابل توجهی بهبود ببخشد. برای نمونه، مطالعه و گفت‌وگو درباره مقاله‌های علمی درباره صخره‌های مرجانی یا جریان‌های اقیانوسی، به دانشجویان کمک می‌کند دانش خود را گسترش داده و یافته‌های خود را با اعتماد به نفس بیشتری ارائه دهند.

همچنین، زبان انگلیسی زبان اصلی اینترنت و ارتباطات جهانی است. یادگیری واژگان مربوط به اقیانوس به زبان‌آموزان اجازه می‌دهد تا مستندهای مربوط به زندگی دریایی را تماشا کرده یا با محتوای مرتبط درگیر شوند. این تعامل نه‌تنها مهارت‌های زبانی را بهبود می‌بخشد، بلکه درک عمیق‌تری از مسائل جهانی مرتبط با اقیانوس‌ها ایجاد می‌کند. ظهور شبکه‌های اجتماعی نیز بستری فراهم کرده است که افراد بتوانند از طریق آن‌ها برای حفظ اقیانوس‌ها فعالیت کنند، و این امر باعث می‌شود تسلط بر واژگان مرتبط اهمیت بیشتری پیدا کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Welcome to Easy Education Online Academy

به جمع خانواده اکادمی آسان در انستاگرام بپیوندید!